(پژوهشگر ايرانی، بخش فقه علوم قرآنی و حديث)
اِنْجيل، هر يك از ٤ كتاب اول عهد جديد كه به ترتيب منسوب به متی، مرقس، لوقا و يوحناست. واژۀ انجيل معرّب اوانگليون ۱ يونانی و اوانگليوم٢ لاتينی است و اصلاً به معنای مژدگانی، مژده و بشارت آمده است (حداد، ٢٩؛ موفت، مقدمه، ٢٨؛ "كتاب همراه...۳"، ٢۰۶؛ ليدل، ۵۳٩؛ قس: جفري، ٧٢-٧۱؛ برای اين معنی در عهد عتيق، نك: مثلاً كتاب دوم سموئيل، ۱:۱۰؛ اشعيا، ٤۰:٩؛ براي نظر لغويان عرب، نك: ابن منظور، ذيل نجل؛ جواليقی، ٢۳). در آغاز ظهور عيسی اين كلمه به معنای بشارتِ بخشايش و ظهور ملكوت خداوند (مثلاً: مرقس، ۱:۱٤؛ متی، ٤:٢۳؛ ٩:۳۵)، و در عصر حواريان و رسولان به مفهوم مژدۀ ظهور پسر با عزت خدا و رستاخيز او و نيز معانی ديگر مرتبط با آن به كار رفت. اين "بشارت" بعدها (از حدود نيمۀ دوم قرن ۱ م) تدوين شد و نوشتههای متعددی در آن باره پديد آمد. در نيمۀ دوم قرن ٢ م يوستينوس نخستين كسی بود كه به "خاطرات رسولان" اشاره كرد و آنها را «انجيلها» خواند (اليكات، ٢٧؛ هانتر، ۱٤-۱۳ ؛ بروس، ۵٩؛ ER, VI/81; ERE VI/333 ). از آن پس انجيل به تدريج مفهوم نوشتهای را به خود گرفت كه در بردارندۀ بشارت به معنای خاص مسيحی آن بود و حتی بر متنهاي آپوكريفی كه در زمرة كتابهای رسمی و مورد قبول كليسا قرار نگرفتند، نيز اطلاق شد (شونفيلد، ۶٨-۶۵؛ اليكات، ۱٤؛ "كتاب همراه"، ٤۰-۳٩؛ "فرهنگ... ٤"، .(٨٨٢ -٨٨٤ به هر روی، فراوانی اينگونه كتب، موجب ظهور فرايند تعيين كتب معتبر مسيحی و شكلگيري عهد جديد شد. نخستين نشانههای اين فرايند كه به معتبر شناختن انجيلهای چهارگانه انجاميد، در آثار شخصيتهای متقدم مسيحی ديده میشود (بروس، ۵٨؛ ديويس، ۶۰؛ ريچاردسن، ۱٨؛ اليكات، ۱۳؛ شونفيلد، ٧۳).
انجيلهای چهارگانه:
هر يك از انجيلهاي چهارگانه در بردارندۀ رواياتی دربارۀ زندگی و تعاليم عيسی مسيح اند كه از نظر موضوع و سبك و سياق ارائة مطالب گونهای خاص محسوب میشوند:
انجيل متی:
اين كتاب كه در تمام نسخههای كهن يونانی اولين انجيل، و در اكثر نسخ نخستين كتاب عهد جديد است (ديويدسن، ٧٧٨)، مشتمل بر ۳ بخش است. بعضی از محققان معاصر، برخلاف شخصيتهای مسيحی كهن اين انجيل را نوشتة متی نمیدانند؛ اما در عين حال، برخی نيز برآنند كه متای حواری، در اواخر سدة ۱ م مجموعهای از سخنان عيسی را به نام "لوگيا ۵" گرد آورد و سپس آن را با انجيل مرقس درهم آميخت و انجيلی ديگر خطاب به يهوديان و برای رد انتقادات آنان نگاشت (اسكروجی، ۱۳۳-۱۳۱؛ مول، ٨٨-٨٧؛ "كتاب همراه"، ۵۰٢؛ ERE, VI/244).
انجيل مرقس:
اين كتاب كوتاهترين اناجيل چهارگانه و مشتمل بر اجزاء مستقلی است كه در يك تقسيمبندی كلی میتوان آن را به ۵ بخش تقسيم كرد. محققان متقدم و متأخر همه در انتساب اين انجيل به مرقس متفقند، ولی در اينكه او همان مرقس مذكور در "اعمال رسولان" است، اختلافنظر دارند (هانتر، ٢۱-۱۶؛ ديويدسن، ٨۰٩؛ اسكروجی، ۱۳٤-۱۳۳؛ موفت، همان، ۳۰؛ "كتاب همراه"، ٤٩۶، ٤٩٢- ٤٩۳).
انجيل لوقا:
اين كتاب سومين انجيل، و خود بخش اول از كتابی دو بخشی است كه عموماً لوقا - اعمال (انجيل لوقا و "اعمال رسولان") ناميده شده، و هر دو بخش را يك تن نوشته است. در اين انجيل ديدگاهی تاريخنگارانه و دقيق مشاهده میشود و میتوان آن را مشتمل بر ٨ جزء، از ظهور يحيی تعميد دهنده تا رستاخيز عيسی دانست (همان، ٤٧۱-٤۶٩؛ ديويدسن، ٨٤۰؛ اسكروجی، ۱۳۵-۱۳٤؛ موفت، "تحول...۶"، ۶۰۵، مقدمه، ۳۱؛ مول، ٩٢؛ ERE, VI/331).
انجيل يوحنا:
اين كتاب چهارمين انجيل در مجموعۀ عهد جديد است كه به ادلۀ سبكشناسانه و ويژگيهاي كلامی و مسيحشناسی خاص خود با ديگر اناجيل تفاوت دارد. با آنكه در تحقيقات دو سدة اخير، به ويژه در آثار بولتمان٧، كاربرد تعابير و مفاهيمی چون نور و ظلمت و خير و شر در انجيل يوحنا، به تأثير آراء ايرانی و يونانی و گنوسی نسبت داده شده، ولی كشف و بررسی طومارهای بحرالميت نشان میدهد كه اين مفاهيم در قرن اول ميلادی و پيش از آن متداول بوده است (شونفيلد، ٢۰۵-٢۰۳؛ ريچاردسن، ٢۵-٢٢؛ ديويدسن و لينی، ٢٧۱ ؛ "كتاب همراه"، .(۳٧۳-۳٧٤ انجيل يوحنا علاوه بر حوادث جليل، به رخدادهای اورشليم نيز نظر دارد (شونفيلد، ۱۶۰؛ اليكات، و متن آن نشان میدهد كه نويسنده با فرهنگ و خصوصيات اقليمی فلسطين كاملاً آشنا بوده، و متون كهن آرامی و اناجيل ديگر را در دست داشته است. سنن مسيحی و آباء كليسا اين انجيل را نوشتة يوحنا پسر زبدي میدانند، گرچه بعضی از محققان معاصر در صحت اين انتساب ترديد كردهاند؛ ولی به هر حال، بعضی كشفيات و تحقيقات حاكی از آن است كه اين انجيل در اواخر قرن ۱ يا اوايل قرن ٢ م نوشته شده است (ريچاردسن، ٢۱-۱۳؛ ديويدسن، ٢۶۵؛ ديويدسن و لينی، ٢۶٧-٢۶٨, ٢٧۶-٢٧۵؛ بروك، ٧٤٤؛ "كتاب همراه"، ۳٧٤-۳٧۵).
بررسيهای تطبيقی انجيلهای چهارگانه مؤيد نوعی ارتباط ميان ۳ انجيل نخست و تفاوت آشكار آنها با انجيل يوحنا ست. از اين رو، انجيلهاي متی، مرقس و لوقا را انجيلهای "هم نظر"، و مسألۀ شباهتها و اختلافهای آنها را كه موضوع بحثهاي دراز بوده است، "مسألۀ هم نظری" خواندهاند (اسكروجی، ٨۳؛ شونفيلد، همانجا؛ "كتاب همراه"، ٧٢٤؛ زيتلين، ٨۵). در اين باره نظريات مختلفی ابراز شده است كه برخی پذيرفتنی، و برخی ناپذيرفتنی مینمايد (همو، ٨۶؛ اسكروجی، ٨٨ , ٨۶ -٨۵؛ بروس، ۵٩؛ موفت، "تحول"، ۶۰٤؛ ديويدسن، ٧٧۱؛ "فرهنگ"، ٤٨۵-٤٨٤)؛ از آن ميان، دو فرضيه اهميت و قطعيت بيشتري يافته است: نخست فرضيۀ گريسباخ است كه انجيل متی را كهنترين اناجيل، و انجيل مرقس را برگرفته از انجيل متی و لوقا میداند (زيتلين، ٩۳,٨۶؛ ديويدسن و لينی، ٢۳٧-٢۳۶)؛ دوم فرضيۀ تقدم مرقس است كه اين انجيل را كهنتر از همه میداند و برای رفع بعضی اشكالات، به وجود يك منبع شفاهی يا كتبی متقدم، از سخنان عيسی قائل شده است (براونينگ، ٢٢-٢۱؛ انسلين، ۱٩۱-۱٧٨؛ مول، ٨٩؛ اسكروجی، ٨٩-٨۵؛ شونفيلد، ۱۶۱-۱۶۰؛ ويلز، ۱-٢). اين نظريه اكنون طرفداران بيشتری دارد (زيتلين، ٩۳، ٨۶-٨٧).
انجيل در قرآن:
در آيات متعددی از قرآنكريم از انجيل به عنوان كتابی آسمانی سخن رفته (نك: آل عمران /۳/۳، ٤٨؛ مائده /۵/٤۶، ۱۱۰؛ حديد /۵٧/٢٧)، و پذيرش حقانيت آن از سوی مسلمانان از شروط ايمان دانسته شده است (بقره /٢/٤؛ نساء /٤/۶۰، ۱۶٢). بدين سبب، انجيل نزد مسلمانان تقدس و حرمتی خاص دارد و در برخی ادعيه و اذكار به آن سوگند ياد شده است (مثلاً نك: مسلم، ٤/٢۰٨٤؛ ابوداوود، ٤/۳۱٢؛ كلينی، ٢/۵٧۶؛ ابن طاووس، ۳٢٧، ۳٤۳). در سورۀ مائده (۵/٤٧، ۶۶، ۶٨) بارها مسيحيان به ايمان و عمل به انجيل فراخوانده شدهاند، ولی اين پرسش همواره مطرح بوده كه مراد، عمل به كدام انجيل است؛ چه، از تاريخ مسيحيت بر مىآيد كه مسيحيان به انجيلی واحد كه الفاظ آن وحی باشد، باور ندارند و نزد آنها اناجيل چهارگانه در آغاز عهد جديد، معتبر است (نك: ER, II/183-202). اما برپايۀ نگرشی كه از عهد صحابه وجود داشته، چنين تصور میشده است كه تا عهد پيامبر اسلام، برخی از روحانيان حقيقتجوی مسيحی، نسخههايی از انجيل اصيل در دست داشتهاند و مدلول آيات قرآنی ناظر بر همين انجيل راستين بوده است (نك: نسايی، ٨/٢۳۱-٢۳۳؛ سيوطی، ۶/۱٧٧-۱٧٨؛ نيز نك: ترمذی، ۵/۶٧٤؛ بيرونی، ٢۳: دربارۀ سلمان فارسی و انجيل راستين او). در منابع تفسيری و اعتقادی اسلامی، باور به بقای انجيل راستين تا عهد پيامبر اسلام، به عنوان پايهای برای تفسير آيات مربوط به آن مطرح گشته است (ابن تيميه، ۱/٧٨-٧٩)؛ در حالی كه بعضی، دعوت قرآن به اقامۀ انجيل را مفهومی تعريضی دانسته، و آوردهاند كه مراد از عمل به انجيل حقيقی، اقامۀ خود قرآن است (مثلاً نك: شهرستانی، ۱/۱٩۱).
قرآنكريم، انجيل را در بردارندۀ "هدايت و نور" و "مواعظی برای اهل تقوا" دانسته است (مائده /۵/٤۶) و دانشمندان مسلمان نيز بر همين پايه آن را وصف كردهاند (مثلاً نك: زمخشری، ۱/۶۳٩؛ شهرستانی، ۱/۱٩۰). قرآن اشاراتی به مضامين انجيل نيز دارد و در روايات اسلامی سورههای مئين (از اسراء تا ٧ سوره) به عنوان جايگزين قسمتی از انجيل معرفی شدهاند (دارمی، ٢/٤۵۳؛ كلينی، ٢/۶۰۱). در قرآن بارها نقل صريح از مضامين انجيل نيز بازتاب يافته است (مثلاً اعراف / ٧/۱۵٧؛ توبه /٩/۱۱۱؛ فتح /٤٨/٢٩؛ قس: متی، ۱۳:٢٤ بب؛ مرقس، ٤:٢۶ بب؛ لوقا، ٨:٤ بب) و علاوه بر نقل صريح، برخی از پژوهشگران در پی آن بودهاند تا به نقلهايی غير صريح از انجيل در قرآن دست يابند، اما از دريچة باورهای اسلامی، چنين كاوشی بینتيجه خواهد بود، چه حتی اگر انجيل راستين هم در دست بود، از آنجا كه هم آن و هم قرآن از سرچشمة وحی صادر گشته، همخوانی در آنها به مفهوم نقل نمیتوانست بوده باشد. با اين حال، برخی از علماي غيراسلامی در بررسيهاي تطبيقی خود كوشيدهاند تا با يافتن همسانيهايی ميان قرآن و اناجيل موجود، برخی از مضامين قرآن را بازتابی از مضامين انجيل بشمارند. در اين مقايسهها موضوعاتی چون احوال مريم (مادر عيسی)، ولادت عيسی و معجزات او و داستان حضرت يحيی به خصوص مورد توجه قرار گرفته است (El, 1; lll/501-504 گيبسن، ۳۳٤-۳٤۵). در اناجيل موجود، مضامينی چون تثليث و تصليب آمده كه در قرآن بر بطلان آن تصريح شده، و همين امر مسلمانان را نسبت به مضامين اعتقادي اناجيل بدگمان كرده است؛ اما در باب مضامين اخلاقی وضع ديگري حاكم است. مسلمانان برپاية اين ديدگاه كه سخنان حكمتآموز را نزد هر كس يافت شود، بايد همچون گمشدهای بازجست (نك: ترمذی، ۵/۵۱؛ نهجالبلاغة، حكمت ٨۰)، نسبت به اندرزهای انجيل نيز چنين نگرشی داشتند. از اينرو، در بسياری از منابع اسلامی اعم از آثار حديثی، ادبی و اخلاقی میتوان اندرزهايی منقول از انجيل را باز يافت (مثلاً نك: ابن عبدربه، ٢/٢٨۵، ۳/۱٤۵؛ بيهقی، ٢٨٩، ٤۳۳؛ سعدی، ۱٨٩؛ ابن شعبه، ۵۰۱ بب). در رتبۀ بعد بايد به برخی استفادهها از مضامين انجيل در باب قصص نيز اشاره كرد (مثلاً نك: ابن قتيبه، ۵۳، ۵٧-۵٨). به عنوان اشاره به جايگاه انجيل نزد شيعۀ اماميه بايد گفت مطابق شماری از روايات، نسخۀ اصيل انجيل به عنوان ميراث نبوت، از پيامبر اسلام به علی (نخستين امام شيعيان)، و سپس به امامان ديگر منتقل شده، و از اين رو، گاه نقل قولهای صريح از انجيل در احاديث مستند به امامان (شيعه) آمده است (كلينی، ۱/٤٤-٤۵، ٢٢۵، ٢٢٧، ٢٤۰، ٢٩۳؛ صفار، ۱۵۵ بب).
________________________________________
ابن تيميه، احمد، مجموعة الرسائل الكبری، بيروت، ۱۳٩٢ ق/۱٩٧٢ م؛ ابن شعبه، حسن، تحف العقول، به كوشش علىاكبر غفاری، تهران، ۱۳٧۶ ق؛ ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، چ سنگی، ۱۳٢۰ ق؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، ۱٤۰٢ ق/۱٩٨٢ م؛ ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، ۱۳٨۰ ق/۱٩۶۰ م؛ ابن منظور، لسان؛ ابوداوود سجستانی، سليمان، سنن، به كوشش محمد محيیالدين عبدالحميد، قاهره، داراحياء السنة النبويه؛ بيرونی، ابوريحان، الا¸ثار الباقية، به كوشش زاخاو، لايپزيگ، ۱٩٢۳ م؛ بيهقی، علی، معارج نهجالبلاغة، به كوشش محمدتقی دانشپژوه، قم، ۱٤۰٩ ق؛ ترمذي، محمد، سنن، به كوشش احمد محمد شاكر و ديگران، قاهره، ۱۳۵٧ ق/۱٩۳٨ م؛ جواليقی، موهوب، المعرب، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، ۱۳۶۱ ق/۱٩٤٢ م؛ حداد، يوسف دره، الدفاع عن المسيحية فی انجيل بحسب متی، بيروت، ۱٩٨٨ م؛ دارمی، عبدالله، سنن، دمشق، ۱۳٤٩ ق؛ زمخشري، محمود، الكشاف، قاهره، ۱۳۶۶ ق/۱٩٤٧ م؛ سعدي، گلستان، به كوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳٧۵ ش؛ سيوطی، الدر المنثور، قاهره، ۱۳۱٤ق؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به كوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳٧۵ ق/۱٩۵۶ م؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، ۱٤۰٤ ق؛ عهد جديد؛ عهد عتيق؛ قرآن كريم؛ كلينی، محمد، الكافی، به كوشش علیاكبر غفاری، تهران، ۱۳٧٧ق؛ مسلم بن حجاج، صحيح، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱٩۵۵ م؛ نسايی، احمد، سنن، قاهره، ۱۳٤٨ ق؛ نهج البلاغة؛ نيز: برگرفته از: اِنْجيل، کتابخانه ديجيتال، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
منبع
________________________________________
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر